نسبت مبانی فلسفی رویکردهای آموزش کودکان در جهان غرب و فلسفۀ تعلیم و تربیت اسلامی به عنوان فلسفۀ بومی در جامعۀ ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه مبانی فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورش، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 مبانی فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورش، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

چکیده

در دو دهۀ اخیر، گفتمان تحول در آموزش و پرورش ایران، پژوهش‌های زیادی را به خود معطوف ساخته و در سطح حکومتی نیز اسناد زیادی در این راستا تدوین شده اند. در سوی مقابل، کیفیت پایین آموزش رسمی، خانواده‌های زیادی را به سمت الگوهای جایگزین آموزش رسمی در دورۀ کودکی همچون رویکردهای آموزشی برآمده از غرب - به واسطۀ شعارها و گسترش آن‌ها در سراسر جهان – علی‌رغم هزینه‌های سنگین این رویکردها، سوق داده است. اما پرسش تامل برانگیز در این میان، میزان سازواری میان فلسفۀ تربیتی زیرساز و ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی این رویکردها با فلسفۀ تربیتی بومی جامعۀ ایران، که عمدتا با عناصر دینی در هم آمیخته است می باشد. پژوهش حاضر با هدف پاسخ‌گویی به این پرسش و با کاربست روش تحلیل فلسفی و تحلیل تطبیقی دست به استخراج مبانی و اصول سه رویکرد اروپایی مورد اقبال در ایران ‌یعنی والدورف، مونته‌سوری و رجیو امیلیا و سپس مقایسه با رویکرد اسناد تحولی زده است. نتیجه حاکی از آن است که اگرچه در لایۀ رویین، مشابهتی میان این دو نگاه و آن هم منحصرا در سطح پیش‌دبستان دیده می شود، در لایۀ زیرین فاصله ای عمیق میان آن‌ها وجود دارد که پیوستن نتایج تربیتی این رویکردها را به جریان رسمی آموزش در سال‌های بعد، با چالش مواجه خواهد کرد. 

کلیدواژه‌ها